انگشتر و گردنبند
خرید انگشتر
اَنگُشتَر یا حَلقه? دست نواری معمولاً از جنس فلز می باشد که معمولاً به عنوان آلت زینتی به دور انگردیدان دست پیمان میگیرد.
انگشتر که به انگردید میشود گرد از نمادینترین جواهر آلات می باشد، زیرا بعضی از انگشترها حلقه ازدواج هستند و برخی از انگشترها میراث فامیلی اشخاصند که از والده یا والد آنها به مرده ریگ رسیدهمی باشد.
حلقههای ویژه انگردید دست را انگشتر نیز میگویند.
حلقههای زینتی دیگری برای بازو یا گردن نیز وجود دارد. برخی از انگشترها بسیار کبیر و درشت هستند که برای دستان ظریف و کوچک مناسب نیست. ولی افرادی با انگردیدان کشیده در انتخاب مدل انگشتر آزادند.
تاریخچه انگشتر
انگشتر پیشینهای نامعلوم دارد به طوریکه به طور قطع مشخص خرید انگشتر نیست از چه زمانی مورد بهرهگیری قرار گرفته می باشد.
شواهد نشان میدهد که انگشتر، از مصر بمی باشدان، متعاقب تکامل «مُهر» سرچشمه گرفته باشد؛ چون مُهرها نشان توان بودند، افرادی که مُهرهای برجسته و انگشتر خاتم «مُهر» داشتند، به عنوان اشخاص قدرتمند و بانفوذ، مورد بزرگداشت ملت قرار میگرفتند.
مقامات بالای حکومت نیز با اعطای انگشترشان به نماینده هاشان، برای اجرای فرامینشان، گزین کردن تام میدادند که در تورات نیز به نمونهای از این عمل، اشاره شده می باشد: «سپس فراهه، انگشترش را درآورد و به جوزف داد». به شکیبیدن زیاد، تغییر و تحوّل انگشتر خاتم و تبدیل شدن آن به احد از آلات زینتی نیز در مصر بمی باشدانْ رخ داده می باشد.
زنان ثروتمند مصری، انگشترهایی از طلا، دست مینمودند و نسوان طبقه ذیل نیز از انگشترهایی با قیمتهای ارزان تر، از جنس نقره، بُرنز، شیشه یا سفالهای رنگی بهرهگیری مینمودند.
یونانیان و رومیها در ساخت انگشترهای زینتی، بیش از دیگر تمدنها دقت و ظریف کاری به خرج داده اند. بین سالهای 31 الی 449 پیش از میلاد، در روم بمی باشدان، شهروندان، تنها از انگشترهای آهنی بهرهگیری مینمودند. استفاده از انگشتر، برای بردهها بازداشته بود. با شروع دوره امپراتوری (حدود 31 پیش از میلاد)، همگی این قوانین تغییر نمودند یا کنار گذاشته شدند. انگشترهای زر نیز رواج یافتند و قانون، حق استفاده از انگشترهای طلا را که در درجه اوّل، محدود به سفیران بزرگ میشد، تغییر داده، به اعضای رسمی مجلس سنا، کنسولها و افسران ارشد دولت نیز داده شد.
برای نظارت ریزبین به استفاده از انگشتر، قوانین گوناگونی در روم بمی باشدان (بعد از سال 31 پیش از میلاد)، به تصویب رسید. پِلینی (pliny)، در کتاب «تاریخ طبیعی» میگوید: «انگشتر، اوّلین بار در اساطیر یونانی، وارد شده می باشد. وقتی که «پرومتئوس (پرومیته)» جرئت پیدا میکند تا اثیر را برای استفاده زمینیها از آسمان بدزدد. به خاطر این خطای عمدی، «زئوس»، خدای خدایان، او را به مدّت سی هزار سال، به قلّه کوه «کاوکازوس (قفقاز)»، میبندد. در این مدّت، کرکسی از جگرش او را خوراک میداد. پس از سالها کوشش و کوشش، پرومتئوس، موفّق به کاویدن قسمتی از صخرهای که زنجیر به آن بسته شده انگشتر بود میشود و خویش را از اسارتْ رهایی میدهد. سرانجام، زئوس نیز دلش نرم میشود و پرومتئوس را از زنجیرها رهایی میبخشد؛ ولی برای این که پرومتئوس دیگر بی حرمتی نکند، زئوس به او دستور میدهد که حلقهای از زنجیر خود را در انگردیدش فرو کند». با این که دمی باشدان پلینی، افسانه به عقیده میرسد، ولی با هستی این، در آداب و رسوم، جایگاه ویژهای پیدا نموده می باشد. جیمز مک کارگی مینویسد: «وقتی که یک اسیر رومی، آزاد میشد، همراه آزادی اش یک کلاه، یک جلیقه و یک انگشتر آهنی هدیه میگرفت. بردهها که با زنجیرهای قفقازی بسته میشدند، وقتی آزاد میشدند، مجبور بودند که به عنوان نشان پرومتئوس، حلقهای متعلق به زنجیر را در دست خود، حفظ کنند. بردهها هرگز مجاز به به کارگیری انگشتر زر نبودند».
خرید گردنبند
رومی ها، تنها از انگشتر برای تعیین طبقه اجتماعی بهرهگیری نمینمودند؛ بلکه از آن برای زناشویی نیز استفاده مینمودند. طی مراسم نامزدی، داماد، یک انگشتر ساده آهنی به پرتو تعهّد و توانایی مالی برای پشتیبانی از عروس، به خانواده عروس میداد. مراسم نامزدی که به طور سادهای برگزار میشد، بسیار مهمتر از مراسم ازدواج قلمداد میشد و ارزش والایی داشت. ایین مسیحیت نیز بعدها این سنّت را به عنوان بخشی از مراسم ازدواج پذیرفت.
در میان بت پرستان بمی باشدان نیز به اثناء ازدواج، داماد، خرید گردنبند ریسمانی را به مچ دست و مچ پای عروس، به اثر در پاراگراف (لاتین) کشیدن روح عروس و مهار روح او میبستند.
در تاریخ، دمی باشدانهای زیادی نیز از نیروی سحرآمیز انگشتر، عقیق سرخ نقل شده می باشد. حضرت سلیمان، انگشتری داشت که او را هر روز نیمروز به جایی در آسمان میبرد که میتوانست رازها زمین را بشنود. وانگهی در دمی باشدانی سایر چنین آمده می باشد که حضرت سلیمان، روی انگشترش، نگینی داشت که تصویر هر کسی و هر جایی را که میخومی باشد ببیند، مثل ایینه، به او اثر میداد و از آن در قضاوت هایش بین ملت بهرهگیری مینمود. در دمی باشدان دیگری نیز آمده می باشد که بعدها این انگشتر، به دست ساحران یهودی میافتد که به وسیله آن، اهریمن را از بینی بیمارها خارج میکشیدند.
درباره نیروی شفابخش انگشترها، از پزشک سرشناس یونانی، گالن که در قرن دوم بعد از زادروز میزیست نوشتههایی بر جای باقیمانده می باشد. وی از طلسمهای سبز یشمی پادشاهان مصری اسم میبرد که طرحی از اژدهایی داشتند که به وسیله اشعههای نور، فراگرفتن شده بود. گالن، بر این عقیده بود که این طلسمها داروی بسیار مؤثر و شفابخشی برای بیماریهای سوء هاضمه بودند و از چند انگشتر پزشکی نیز نام میبرند، از دسته انگشترهای پادشاهی که به انگشترهای «عضله» سرشناس بودند و عقیده بر این داشتند که این انگشترها دردهای گرفتگی و ناراحتیهای عضله را درمان میدهد. پادشاه انگلستان، ادوارد، در قرن یازدهم بعد از میلاد، انگشترهای شفادهنده را گسترش داد. دمی باشدان از این قرار می باشد که معاش ادوارد، با رهسپار عقیق یمنی پیری مواجه میشود که هیچ پولی نداشت. رهسپار پیر، «آپوستین جان»، جامه مبدّل بر تن داشت. رهسپار پیر، انگشتر پادشاه را گرفته، پس از این که دعای خیر برای او میکند، انگشتر را به او برمی گرداند و به او میگوید که نیروی شفابخشی به انگشتر او داده می باشد. از آن زمان، الی موعد ملکه «مری اوّل» که در سده شانزدهم پس از زادروز میزیست، در روز جمعه پیش از عید پاک، به سر و نیاز مشغول میشدند و انگشتر را بین ملت پخش مینمودند و عقیده داشتند که با این کار، از شرّ بیماریها خلاصی پیدا میکنند.