استاد شهریار بزرگ و مهدی اخوان ثالث
ماندگاری جاویدان از استاد شهریار را در ادامه می خوانیم :
علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را
که به ماسوا فکندی همه سایهی هما را
دل اگر خداشناسی همه در رخ علی بین
به علی شناختم به خدا قسم خدا را
به خدا که در دو عالم اثر از فنا نماند
چو علی گرفته باشد سر چشمهی بقا را
مگر ای سحاب رحمت تو بباری ارنه دوزخ
به شرار قهر سوزد همه جان ماسوا را
برو ای گدای مسکین در خانهی علی زن
که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را
بجز از علی که گوید به پسر که قاتل من
چو اسیر تست اکنون به اسیر کن مدارا
بجز از علی که آرد پسری ابوالعجائب
که علم کند به عالم شهدای کربلا را
چو به دوست عهد بندد ز میان پاکبازان
چو علی که میتواند که بسر برد وفا را
نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت
متحیرم چه نامم شه ملک لافتی را
بدو چشم خون فشانم هله ای نسیم رحمت
که ز کوی او غباری به من آر توتیا را
به امید آن که شاید برسد به خاک پایت
چه پیامها سپردم همه سوز دل صبا را
چو تویی قضای گردان به دعای مستمندان
که ز جان ما بگردان ره آفت قضا را
چه زنم چونای هردم ز نوای شوق او دم
که لسان غیب خوشتر بنوازد این نوا را
«همه شب در این امیدم که نسیم صبحگاهی
به پیام آشنائی بنوازد و آشنا را»
ز نوای مرغ یا حق بشنو که در دل شب
غم دل به دوست گفتن چه خوشست شهریارا
این شعر شهریار سال هاست که با گوشت و جان ایرانیان به خصوص شیعیان عجین شده است و مردم عاشقانه به این شعر شهریار عشق می ورزند. شعری که برای همیشه در تاریخ ادبیات پارسی ماندگار گردیده است.
مشاغل و سمتهای اداری مهدی اخوان ثالث
اخوان ثالث در سال 1327 ساکن تهران شد و به خدمت آموزش و پرورش درآمد و به آموزگاری پرداخت و بعد از مدتی به سمت مامور در وزارت اطلاعات مشغول همکاری شد و وظیفه اش نظارت بر برنامه های ادبی بود. وی همچنین به کار صدا برگردانی (یا همان دوبله) فیلمهای مستند در استودیو «گلستان» نیز مشغول شد. بنا به قول گلستان در مدت سه – چهار سال روی صداگذاری نزدیک به سیصد فیلم مستند نظارت نمود. به جز آن هم به متن ترجمه ها و روانی گفتارها رسیدگی می نمود، هم بر نوار اصلی و برگردان به نسخههای فیلم. پس از آن که کارگاه فیلم گلستان تعطیل گردید، ایرج گرگین رییس برنامه دوم رادیو از مهدی اخوان ثالث دعوت نمود تا مسئوولیت مستقیم برنامههای ادبی را عهده دار شود. با توجه به آن که تجربه لازم را برای اینکار نداشت، اما با موفقیت برنامهها را اداره نمود. او میگوید : “من آن وقت هفتهای چهار برنامه داشتم، یک برنامه ی ادبی داشتم، یک برنامه ی کتاب داشتم، در میزگرد هایی هم که راجع به این جور مسایل بود شرکت میکردم.”
در سال 1348 از اخوان برای کار تلویزیون آبادان دعوت شد. او تا سال 1353 برای تلویزیون آبادان برنامهسازی کرد، اما حادثه ی مرگ دخترش لاله، او را اجبار نمود به تهران برگردد و از همکاری با تلویزیون آبادان صرف نظر نماید. تا قبل از انقلاب، اخوان ثالث کما بیش با برنامه های ادبی در تلویزیون ظاهر می گشت، بعد از پیروزی انقلاب برای مدتی در سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی (فرانکلین سابق) مشغول به کار گردید، اما بعد از مدتی استعفا داد و خانهنشین شد.