بوستان سعدی،گلستان سعدی و اشعار فریدون مشیری
ازدواج فریدون مشیری
فریدون مشیری در سال 1333 ازدواج کرد. همسر او اقبال اخوان دانشجوی رشته نقاشی دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران بود. او نیز بعد از ازدواج، ترک تحصیل کرد و به کار مشغول گردید. فرزندان فریدون مشیری، بهار ( متولد 1334) و بابک (متولد 1338) هر دو در رشته معماری در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران و دانشکده معماری دانشگاه ملی ایران تحصیل نموده اند.
شعر سرایی های فریدون مشیری
مشیری شعر سرایی را از نوجوانی و تقریباً از 15 سالگی آغاز کرد. سرودههای نوجوانی وی تحت اثر شاهنامه خوانیهای پدرش شکل گرفته است. اولین مجموعه اشعار فریدون مشیری با نام تشنه توفان درسن 28 سالگی با مقدمه محمدحسین شهریار و علی دشتی به چاپ رسید.
موسیقی و فریدون مشیری
مشیری توجه ویژه ای به موسیقی ایرانی داشت و به دنبال همین دلبستگی طی سالهای 1350 تا 1357 عضویت در شورای موسیقی و شعر رادیو را قبول کرد، و در کنار هوشنگ ابتهاج، سیمین بهبهانی و عماد خراسانی سهمی ویژه در پیوند دادن شعر با موسیقی، و غنی ساختن برنامه گل های تازه رادیو ایران در آن سالها داشت.
حکایتی زیبا از گلستان سعدی
این حکایت از باب اول گلستان سعدی بخش سیرت پادشاهان انتخاب شده است که با هم می خوانیم :
"پادشاهی با غلامی عجمی در کشتی نشست و غلام دیگر دریا را ندیده بود و محنت کشتی نیازموده گریه و زاری در نهاد و لرزه بر اندامش اوفتاد چندان که ملاطفت کردند آرام نمیگرفت و عیش ملک ازو منغص بود چاره ندانستند. حکیمی در آن کشتی بود، ملک را گفت اگر فرمان دهی من او را به طریقی خامُش گردانم گفت غایت لطف و کرم باشد.
بفرمود تا غلام به دریا انداختند باری چند غوطه خورد مویش گرفتند و پیش کشتی آوردند بدو دست در سکان کشتی آویخت چون بر آمد گفتا ز اول محنت غرقه شدن ناچشیده بود و قدر سلامت کشتی نمیدانست همچنین قدر عافیت کسی داند که به مصیبتی گرفتار آید."
در ادامه سعدی در گلستانش این حکایت را در چند بیت زیبا خلاصه کرده است :
ای سیر تو را نان جوین خوش ننماید
معشوق من است آن که به نزدیک تو زشت است
حوران بهشتی را دوزخ بود اعراف
از دوزخیان پرس که اعراف بهشتست
فرقست میان آن که یارش در بر
تا آن که دو چشم انتظارش بر در
گلستان سعدی از این دست حکایت ها کم ندارد. حکایتی هایی که در ایجاز به بیان مضامینی مهم اشاره دارد.